آیا هنر، مهارت و یا دانش ماهیت ترجمه را میسازند؟
ماهیت ترجمه موضوع بحث برانگیزی بین محققان بوده است. متن زیر بخش دیگری از تحقیقات محمود اردودری درزمینهٔ اینکه ترجمه چیست، میباشد که در آن این موضوع از دیدگاه افراد مختلف در طول تاریخ ارزیابیشده است.
ترجمه یک مطالعهی علمی، اثر هنری، فرضیه تحقیقاتی یا مهارت فنی، شاخهای از زبانشناسی و یا ادبیات است؟ درهرصورت مانند یک پل بین دو فرهنگ عمل میکند. به نظر میرسد که ترجمه یک پدیده یا فعالیت چندوجهی و پیچیده باشد.
به گفتهی بنجامین، قرن بیستم بهعنوان دوران «تولید مجدد» نامگذاری شده است و Jumplet اشاره میکند که قرن بیستم «عصر ترجمه» است. با هر حال بحث اصلی و تاریخی اینکه ماهیت ترجمه هنر است یا دانش، هنوز پابرجا است. برخی محققین استدلال میکنند که ترجمه فرآیندی ناشی از خلاقانه اندیشیدن است درنتیجه یک عمل ذهنی است و نمیتوان برای آن قانون ایجاد کرد.
باوجوداینکه در حال حاضر، در کل دنیا ترجمه نقش مهمی در فعالیتها ایفا میکند ولی همواره آن را بهعنوان یکچیز دستدوم میشناسند. در این راستا، Belloc معتقد است که ترجمه هرگز از جایگاه متن اصلی نصیبی نمیبرد و همواره مورد قضاوت قرار میگیرد.
Savory معتقد است که، «این واقعیت وجود دارد که هیچگونه اصول پذیرفتهشدهای برای ترجمه وجود ندارد زیراکسانی که در این زمینه واجد شرایط هستند هرگز به فرمولهایی نرسیدند که همه بر سر آن توافق کرده باشند.» با توجه به گفتههای وی میتوان دریافت که او تمایلی به معادلسازی ماهیت ترجمه با علم، نداشته است.
در گفتههای Kelly و Hieronymus که ادعا میشود که ترجمه شاخهای از سخنپردازی است. Holmes درنتیجهی پژوهشهای خود، مطالعات ترجمه را به دوشاخهی محض و کاربردی تقسیم میکند. شاخه مطالعات محض ترجمه، به توصیف پدیدهی ترجمه و بررسی تمامی وجههای آن میپردازد. درحالیکه مطالعات کاربردی ترجمه، بر روی کاربردها و تئوریهای پیادهسازی ترجمه برای تمرین، یادگیری و آموزش آن، تمرکز دارد. وی باور دارد که همهی جوانب ترجمه با موارد مشتری دارند و ارتباط بینشان کاملاً منطقی است. بااینحال Toury گامی فراتر از ارتباط بین مطالعات محض و کاربردی ترجمه برمیدارد و آن را یکسویه میشمارد. علاوه بر این Toury باور دارد که ترجمه جزو علوم شناختی است و نمیتوان آن را به دوشاخه محدود کرد. به نظر میرسد که او ترجمه را بهعنوان یک علم میشناسد. بعضی از محققان به فرم «کلمهای معادل به ازای هر کلمه» از این علم استقبال کردهاند. برای مثال Horace میگوید که «وظیفهی یک مترجم وفادار، به ترجمهی کلمه به کلمه متعهد باشد».
بااینوجود، Chukovskii ترجمه را بهعنوان یک علم نمیپذیرد. وی تأکید میکند که «ترجمه نهتنها یک هنر است، بلکه یک هنر عالیمرتبه میباشد.»
علاوه بر این Newmark در سخنان خود از ماهیت ترجمه بهعنوان یک مهارت یاد میکند. معتقد است که ترجمهی تحتاللفظی، روش عمومی ترجمه است که ترجمهی معنایی و ارتباطی را در دل خود جای میدهد. او در پاسخ به این ادعا که ترجمهی تحتاللفظی تنها در سطح معنای کلمات است، پاسخ میدهد که «تنها روش درست ترجمه روشی است که در آن معنای متن مبدأ و مقصد باهم مطابقت داشته باشد.»
تعدادی از محققین بر این باورند که ماهیت ترجمه، علم است، درصورتیکه برجستهترین ویژگی علم صراحت و قابل پیشبینی بودن آن است. Berkeley اشاره میکند که بعضی از علوم بهخصوص دانشهای مرتبط با علوم انسانی، بهصورت ۱۰۰ درصد قابل پیشبینی نیستند. در نوشتههای سید علی میرعمادی اشارهشده است که؛ از ترجمه بهعنوان یک هنر تا علم یاد میشود ولی در عصر مدرن، ترجمه حاصل آزمونوخطا، توسعه، نوآوری و یا بهبود یک متن است. علاوه بر این Long بر این باور است که اینکه ترجمه را بهعنوان یک علم بشناسیم یک تصور واهی است. در ایدهی مشابه Zaixi تکرار میکند که ترجمه فرآیند یا عملی است که عمل انتقال را انجام میدهد. ماهیت ترجمه عمدتاً بهعنوان یک مهارت است مهارتی که میتوان آن را فراگرفت. در این میان ترجمه را استفادهای خلاقانه از زبان میداند که میتوان بهعنوان یک هنر از آن یادکرد. بههرحال او بااینکه ترجمه یک علم است مخالف است و معتقد است؛ طرح این موضوع که ترجمه یک علم است باید موردبحث قرار گیرد و قوانین عینی در مورد روند ترجمه، افشا شوند.
بااینحال Baker اشاره میکند که ترجمه یکرشتهی دانشگاهی مجزا است که مانند تمامی رشتههای نوظهور نیازمند مطالعات دارد تا با کمکگیری از رشتههای مرتبط، برای آن فرمول و قوانین پیدا شود تا توسعه و تدوین گردد.
بااینحال Gabr از ماهیت ترجمه بهعنوان مهارت توأم بادانش یاد میکند. به گفتهی او؛ ترجمه از سمتی یک مهارت است و نیاز به آموزش دارد و از سمت دیگر بر اساس تئوریهای زبان، دانش است.
بااینحال عزیزی نژاد اشاره میکند که؛
ترجمه مشترکات زیادی با علم و هنر دارد. گاهی اوقات ترجمه مانند آهنگسازی و نقاشی، بهشدت وابسته به خصیصههای ذاتی و شهود مترجم است و مترجمان اغلب خلقوخو و شخصیت خود را در کارشان منعکس میکنند. برخلاف مترجمان که در کار خود باید تعداد متعددی از مشکلات را حل کنند، عنصر اصلی کار هنرمندان، زیباییشناسی و ظرافت طبع است و این موضوع اجازه نمیدهد که هنر، ماهیت ترجمه تلقی شود.
هنر، ماهیت ترجمه است و مانند تمامی هنرها پیچیدهتر از آن چیزی هست به نظر میرسد.
بسیاری از مترجمان تازهوارد فکر میکنند که ترجمه یک علم دقیق است و بهاشتباه گمان میکنند که رابطهی بین کلمات و عبارات در زبانهای مختلف یکبهیک به فرمی ثابت تعریفشده است؛ یعنی در ذهنشان ترجمه چیزی شبیه به رمزنگاری است…
همچنین بحثهای زیادی در مورد هنر و مهارت و ارتباطشان با ماهیت ترجمه وجود دارد. مترجمان ادبی از قبیل Gregory Rabassa استدلال میکنند که ترجمه یک هنر است. هرچند که این مترجم درجایی دیگر به قابلآموزش بودن ترجمه اشارهکرده است. برخی دیگر از مترجمان که درزمینهٔ فنی، کسبوکار و یا اسناد حقوقی، ترجمهی حرفهای انجام میدهند، کار خود را نزدیک به مهارت میدانند. نمیتوان تمام این مهارت را از آموختهها دانست ولی مطالعات درزمینهٔ زبانشناسی و استدلالهای علمی به تقویت مهارت ترجمه کمک میکند.
مطالعات ترجمه میتواند بهعنوان یک علم به شمار آید؛ و ترجمهی تولیدشده نیز هنر و مهارت را در کنار هم در خود گنجانده است. در کل ماهیت ترجمه، ناشی از علم، هنر و مهارت است. موضوع اصلی این است که یک ترجمهی خوب از زبان مبدأ به زبان مقصد صورت گیرد که معنا و مفهوم را بهخوبی انتقال دهد.
دانلود رایگان مقاله از ایران پیپر
دیدگاهتان را بنویسید